English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (610 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
section U قسمت قسمت کردن برش دادن
sections U قسمت قسمت کردن برش دادن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
choke bore U روکشی برای سوراخ کردن یاتراش دادن داخل سیلندر که قسمت بالای ان دارای قطری کمتر از قطر اصلی سیلندرمیباشد
write protect U غیر ممکن کردن نوشتن روی فلاپی دیسک یا با حرکت دادن قسمت حفافت در مقابل نوشتن
Other Matches
quartersaw U الوار رابچهار قسمت بریدن چوپ را بچهار قسمت اره کردن
shuttle U قسمت قسمت حرکت کردن
shuttle U حمل کردن قسمت به قسمت
shuttled U قسمت قسمت حرکت کردن
shuttled U حمل کردن قسمت به قسمت
shuttles U حمل کردن قسمت به قسمت
shuttles U قسمت قسمت حرکت کردن
butted U ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butts U ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butt U ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
terneplate U ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع
terne U ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع
ecphora U پیش آمدگی [طرحی که یک قسمت روی قسمت دیگر قرار بگیرد.]
shuttling U حمل قسمت به قسمت یکانها ووسایل با استفاده از تعدادمعینی خودرو
plank U قسمت مهم مرام سیاسی قسمت اصلی یک روش فکری
long bone U که شامل یک قسمت استوانهای و دو قسمت برجسته در انتها میباشند
cross disbursing U انتقال اعتباراز یک قسمت به قسمت دیگرتبدیل اعتبارات
base section U رسد مبنا قسمت پایه قسمت تحتانی
cross refer U از یک قسمت کتاب به قسمت دیگر ان مراجعه کردن مراجعه متقابل کردن
fanfold U یک قسمت به یک جهت قسمت دیگر در جهت مخالف تا کاغذ به طور مناسب در چاپگر قرار گیرد
executing agency U قسمت اجراکننده قسمت اجرایی
public relations officers U رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
public relations officer U رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
detachment U یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
detachments U یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
army nurse corps U قسمت پرستاری ارتش قسمت پرستاری نیروی زمینی
enlisted section U قسمت مربوط به افراد یاسربازان قسمت اقدام افراد
shuttles U بمباران قسمت به قسمت
throttle U عبور قسمت به قسمت
to sell in lots U قسمت قسمت فروختن
p.p.m U قسمت در یک میلیون قسمت
shuttles U راهپیمائی قسمت به قسمت
shuttled U بمباران قسمت به قسمت
throttles U عبور قسمت به قسمت
parts per million U قسمت در میلیون قسمت
shuttled U راهپیمائی قسمت به قسمت
shuttle U راهپیمائی قسمت به قسمت
shuttle U بمباران قسمت به قسمت
throttled U عبور قسمت به قسمت
throttling U عبور قسمت به قسمت
forward overlap U پوشش در قسمت جلویی انطباق در قسمت جلویی
whack up U قسمت کردن
divides U قسمت کردن
pouf U قسمت پف کردن
partitions U قسمت کردن
partition U قسمت کردن
sect U قسمت کردن
divide U قسمت کردن
sects U قسمت کردن
departmentalize U بچند قسمت کردن
subdevice U قسمت کردن مجدد
partitioning U قسمت بندی کردن
tierce U به سه قسمت تقسیم کردن
division police petty officer U درجه دار دژبان قسمت درجه دار انتظامات قسمت
railway division U قسمت عملیات راه اهن قسمت ترابری با راه اهن
quarter U به چهار قسمت مساوی تقسیم کردن
cellular unit U یکان قسمت به قسمت یکان مبنا
head off U دور کردن قسمت جلوی قایق از باد
trim U هدایت کردن تخته موج به قسمت هموار
trims U هدایت کردن تخته موج به قسمت هموار
trimmest U هدایت کردن تخته موج به قسمت هموار
head down U دور کردن قسمت جلوی قایق از باد
fractions U بخش قسمت تبدیل بکسر متعارفی کردن بقسمتهای کوچک تقسیم کردن
fraction U بخش قسمت تبدیل بکسر متعارفی کردن بقسمتهای کوچک تقسیم کردن
outside U خم کردن بدن به قسمت خارجی منحنی پیچ اسکی
outsides U خم کردن بدن به قسمت خارجی منحنی پیچ اسکی
poops U قسمت بلند عقب کشتی صدای بوق ایجاد کردن
poop U قسمت بلند عقب کشتی صدای بوق ایجاد کردن
war head U قسمت قابل انفجار اژدر که هنگام مشق کردن برداشته میشود
skag U قسمت عقب کشتی قسمت عقب انبار یا ته کشتی
skeg U قسمت عقب کشتی قسمت عقب انبار یا ته کشتی
shoulders U [اصطلاحا جمع شدگی یا کیس شدن فرش در یک قسمت از آن می باشد که یا در اثر ترافیک و یا قرار دادن نامناسب مبلمان بوجود می آید. در صورتی که برآمدگی فرش برطرف نشود به الیاف آسیب زیادی می رسد و پاره می شود.]
portions U قسمت
canto U قسمت
portion U قسمت
internode U قسمت
snick U قسمت
feck U قسمت
department U قسمت
piecemeal U قسمت به قسمت
rashers U قسمت
compartment U قسمت
rasher U قسمت
component U قسمت
components U قسمت
part U قسمت
arm U قسمت
agency U قسمت
sections U قسمت
agencies U قسمت
unit U قسمت
units U قسمت
instalments U قسمت
instalment U قسمت
installments U قسمت
piece U قسمت
pieces U قسمت
head stall U قسمت سر
section U قسمت
sect U قسمت
batches U قسمت
cantos U قسمت
batch U قسمت
percentages U قسمت
percentage U قسمت
departments U قسمت
plank U قسمت
dole U قسمت
detachments U قسمت
in sections U قسمت قسمت
detachment U قسمت
ratio U قسمت
ratios U قسمت
party U قسمت
in part U در یک قسمت
sects U قسمت
underfoot U قسمت کف پا
segment U قسمت
segments U قسمت
caboodle U قسمت
data division U قسمت
cross section of a gravity dam U قسمت
grist U قسمت
kismet U قسمت
Corp U قسمت
partition U قسمت
partitions U قسمت
compartmental U قسمت قسمت
it fell to my lot to go U قسمت
division U قسمت
compartments U قسمت
divisions U قسمت
bulk U قسمت عمده
bulk U قسمت بزرگ
tag end U اخرین قسمت
patrol U قسمت گشتی
massing U قسمت عمده
branch U دایره قسمت
branches U دایره قسمت
channel U قسمت عمیق اب
overflow section U قسمت سر ریز سد
channeled U قسمت عمیق اب
mass U قسمت عمده
masses U قسمت عمده
tail end U قسمت انتهایی
discard U قسمت وازده
rear party U قسمت عقبه
staffed U قسمت ستاد
staff U قسمت ستاد
beginnings U قسمت اول
quaternion U قسمت چهارگانه
beginning U قسمت اول
shares U بهره قسمت
slices U سهم قسمت
slice U سهم قسمت
patrols U قسمت گشتی
quadrant U یک قسمت از چهاربخش
head piece U قسمت بالا
concertina fold U یک قسمت به یک جهت
headquarters detachment U قسمت قرارگاه
activities U قسمت یکان
headquarters detachment U قسمت ارکان
broader U قسمت پهن
staffs U قسمت ستاد
broadest U قسمت پهن
discarded U قسمت وازده
sapper U قسمت حفاری
purchasing department U قسمت خرید
discarding U قسمت وازده
parcels U قسمت گره
discards U قسمت وازده
purchasing office U قسمت خرید
foot U قسمت پایینی
seen U قسمت سوم see
hauling part U قسمت کشنده
hauling part U قسمت متحرک
control section U قسمت کنترل
signal corps U قسمت مخابرات
patrolled U قسمت گشتی
patrolling U قسمت گشتی
broad U قسمت پهن
organisations U یکان قسمت
northward U قسمت شمالی
proportions U سهم قسمت
interest U سهم [قسمت]
black body U قسمت خطرناک
department U قسمت شعبه
department U قسمت هیئت
divisional officer U افسر قسمت
subactivity U قسمت جزء
division officer U افسر قسمت
submultiple U خارج قسمت
bachelor quarters U قسمت مجردی
departments U قسمت شعبه
components U عضو قسمت
engineer division U قسمت مهندسی
exosphere U قسمت خارجی جو
lot U بهره قسمت
midst U قسمت وسط
better part U قسمت بیشتر
Recent search history Forum search
1Potential
1strong
1To be capable of quoting
119 hrs · Sometimes the good you try to do to help others, ends up being thrown back at your face. Do things for Allah's sake, not to please people.
1set the record straight
2دلیل قرار دادن no1 بجای number 1
2دلیل قرار دادن no1 بجای number 1
1time is prceious it has great
1Arousing
1pedal pamping
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com